امروز : جمعه, ۳ بهمن , ۱۳۹۹
- تصمیمگیری درباره برگزاری اختتامیه جشنواره فیلم «موج»
- ۲ فیلم جدید در سینماهای «هنر و تجربه» روی پرده میروند
- «جشنواره فیلم فجر» کما فی السابق
- فردین خلعتبری موسیقی فیلم «مصلحت نظام» را ساخت
- آقازاده ها هیولاهای امروز جامعه هستند
- حضور انتشارات «بنیاد سینمایی فارابی» در نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران
- اهدای جوایز برندگان جشنواره فیلمهای ایرانی استرالیا
- انتشار نسخه ویژه نابینایان فیلم سینمایی «یک بوس کوچولو»
- سیروس مقدم با «جزیره» به شبکه نمایش خانگی میآید
- مهمترین اولویت پژوهشی، پژوهش درباره خود سینماست
- برپایی نمایشگاه نگارههای چوبی (هیما) در فرهنگسرای نیاوران
- سالن شماره ۶ «ایران مال» ویژه اهالی رسانه در جشنواره فیلم کوتاه تهران
- جدول نمایش آثار جشنواره فیلم کوتاه منتشر شد
- جزییات «نون.خ۳» از زبان سعید آقاخانی
- خبره ترین مافیاها به فینال رسیدند
ایران، افغانستان و مهاجرت به توان تکرار
با توجه به اینکه افغانستان بیشترین حجم مهاجر را به ایران داشته و مردم آن نیز اشتراک زبانی با ایرانیان دارند، سوژه ای بسیار جذاب برای فیلمسازانی به حساب می آید که دغدغه های عمیق اجتماعی دارند. به همین خاطر هم در سال های اخیر فیلم هایی از این دست در سینمای ایران تولید شده که بعضا به موفقیت های بین المللی دست پیدا کرده و در داخل نیز مورد توجه منتقدان و اهالی رسانه نیز قرار گرفته است.
«جمشید و نوید محمودی» از جمله همین مهاجران افغان هستند که از کودکی در ایران رشد کرده، به تحصیل پرداخته و سرانجام وارد عرصه هنرهای نمایشی شده اند. این دو پس از موفقیت بین المللی فیلم «چند متر مکعب عشق» به یک فرمول دست پیدا کرده و با توسل به آن چند فیلم سینمایی تولید کردند. آثاری در باب مصائبی که در ایران بر سر مهاجران افغان نازل شده و در این مسیر هیچ روزنه ای برای رسیدن به رستگاری به چشم نمی خورد!.
آخرین ساخته سینمایی محمودی ها که این روزها در حال اکران آنلاین در پلتفرم های گوناگون است، «مردن در آب مطهر» است که تمامی المان های فیلم های قبلی این دو را با خود دارد. افتتاحیه فیلم در محیط تنگ و خفقان آور باکس زیرین اتوبوس مسافری که در آن چند مهاجر غیرقانونی افغان حضور دارند، می گذرد و قرار است از طریق دیالوگ های ردوبدل شده میان آنها پی به دلیل مهاجرتشان ببریم.
موقعیتی کاملا چیده شده با دیالوگ های سطحی و عشقی خلق الساعه که میان «رونا» (شخصیت محبوب و همیشگی فیلم های برادران محمودی) و «حامد» شکل گرفته و قصه اصلی فیلم با درونمایه مهاجرت محسوب می شود. در پرده نخست فیلمنامه، نقطه عطف جای درستی قرار گرفته و موتور آن را به بهترین شکل روشن می کند: جایی که سهراب چک پول های تقلبی را به قاچاق پران داده و دو نفری فرار می کنند. از اینجا به بعد، نویسنده فیلمنامه بیشتر روی رابطه سهراب و حامد متمرکز شده و دست به فضاسازی می زند. در عین حال روی افراطی گری های مدل طالبان نیز مانور می دهد اما این کار را با ظرافت انجام نمی دهد.
سکانس دویدن ملای میانسال با چاقویی در دست را در پرده نخست قرار داده که به دنبال پسربچه ای ده ساله که ختنه نشده است، می دود و دم از سنت و … می زند. نویسنده فیلمنامه پس از آن و به عنوان یک حادثه محرک، سکانس گفتگوی تلفنی حامد با برادرش سعید را قرار داده تا به ایده تغییر دین برای تسهیل در امر مهاجرت حامد برسد. از طرف دیگر در پرداخت شخصیت حامد او را فردی مقید به مذهب نشان داده و سهراب را در نقطه مقابلش قرار داده که کل کاسبی اش هم بر اساس تقلب و جعل شکل گرفته است!.
داستانک مربوط به خواهر سهراب نیز در همین راستا قرار داشته و به مهاجرتی ناموفق بازمی گردد که می تواند قرینه آینده حامد در مهاجرت همراه با تغییر دین اش باشد. «مردن در آب مطهر» تا نقطه عطف دوم و مواجه شدن حامد با رونا در خانه ای که زنان مهاجر افغان پیش از سفر به اروپا چند روزی را در آنجا می گذرانند، نسبتا خوب پیش می رود اما به یکباره همه چیز به هم می ریزد.
این نقطه عطف کاملا براساس عنصری کلیشه ای به نام تصادف شکل گرفته و برای تماشاگر به هیچ وجه قانع کننده به نظر نمی رسد. نکته دیگر اینکه در آثار برادران محمودی، عشق همیشه قربانی شده و آدم های دو سوی ماجرا به تلخ ترین شکل از هم جدا می شوند که همین موضوع دست محمودی ها را پیش تماشاگران این فیلم نیز رو کرده و پایان آن را ناخودآگاه لو می دهد!.
«مردن در آب مطهر» به مانند فیلم های دیگر جمشید محمودی، زمان کوتاهی داشته و ۷۵ دقیقه است که در کمال تعجب تا حدودی هم طولانی به نظر می رسد!. چرا که قصه لاغر و کم افت و خیزی داشته و در آن خبری از داستانک های جذاب و خوب پرداخت شده نیست. در چنین وضعیتی، فیلمساز برای آن که فیلمش را به زمان استاندارد اکران برساند به سراغ کش دادن برخی سکانس ها رفته و موقعیت های دراماتیک غیرضروری و فاقد کارکرد می رود که نمونه آن را در گفتگوی شبانه سهراب با مرد طلبکار جلوی خانه اش می بینیم.
نمادها و استعاره ها عناصری جذاب برای هنر هفتم هستند که چگونگی به کارگیری شان می تواند موفقیت یا عدم موفقیتشان را رقم می زند.
کاری که «جمشید محمودی» در قامت نویسنده فیلمنامه و کارگردان انجام داده اما فاقد ظرافت به نظر می رسد. برای مثال هم می توان به ترس حامد از آب و دریا در سکانس نخست فیلم در تقابل با علاقه فراوان رونا به شنا در همان آب اشاره کرد. از طرف دیگر آب در مسیحیت نمادی از پاک شدن و همان غسل تعمید است که وقتی آن را در کنار کتاب داخل کوله رونا با صلیب بزرگ چاپ شده روی آن قرار می دهیم، استعاره دیگری شکل می گیرد.
بازی های «مردن در آب مطهر» همچون دیگر ساخته های جمشید محمودی در یک سطح کاملا متوسط قرار داشته و بازیگرانی همچون: «متین حیدری نیا»، «ندا جبرئیلی» و «علی شادمان» در برانگیختن حس همذات پنداری تماشاگران چندان موفق نبوده اند. به نظر می رسد که مدل فیلمسازی محبوب برادران محمودی که به یک تجارت سینمایی مطمئن با کمترین ریسک ممکن تبدیل شده، به آخر خطر خود رسیده و باید شیوه های جدیدتر و خلاقانه تری را امتحان کنند.
مردن در آب مطهر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت سینما جریان در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.