امروز : سه شنبه, ۳۰ دی , ۱۳۹۹
- انصراف فیلم «لاکپشت و حلزون» از حضور در جشنواره فجر
- پوستر فیلم «خانه ماهرخ» منتشر شد
- وقتی سینما سراسر ایران را به تصویر میکشد
- «ماه بیبی» به زودی مقابل دوربین میرود
- حامد سلیمان زاده داور فیپرشی در جشنواره گوتنبرگ سوئد شد
- قصاص با چاشنی هجده سالگی!
- تمدید مهلت ارسال آثار به جشنواره «هنر زنده است»
- حضور« فیگور» در جشنواره گوآ
- «روزی روزگاری در آبادان» آماده نمایش در «فجر ۳۹» شد
- ۱۰ فیلم کنجکاویبرانگیز «فجر ۳۹»
- میزبانان آنلاین جشنواره فیلم کوتاه تهران معرفی شدند
- کهن ترین سند سینمای ایران در موزه سینمای ایران
- رونمایی از گریم شهید ستاری در فیلم سینمایی «منصور»
- پوستر «برای مرجان» رونمایی شد
- «آقازاده» به روایت کامبیز دیرباز و داستان تیر خوردن امیر آقایی
صدای ناهنجار یک ساز ناکوک!
این دسته از آثار که به «سایکودرام» (درام روانشناسانه) مشهور هستند، نمونه های بسیار در سینمای جهان داشته و دسته کوچکی را میان جمعی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینما تشکیل داده اند که از شاخص ترین شان می توان به فیلم های: «دیوانه از قفس پرید»، «مصیبت/میزری»، «سخاتمند/رین من»، «تنگه وحشت» و «روانی/سایکو» اشاره کرد که پس از گذشت سال ها از تولیدشان همچنان تر و تازه و جذاب جلوه می کنند.
در سینمای ایران نیز گاه به نمونه های قابل اعتنایی برمی خوریم که بخش مهمی از آنها را «فریدون جیرانی» کارگردانی کرده است. «قرمز»، «پارک وی»، «سالاد فصل» و «شام آخر» از جمله آنها هستند. همچنین می توان به فیلم درخشان و تحسین شده دهه شصت بهرام بیضایی یعنی «شاید وقتی دیگر» اشاره کرد.
«سازهای ناکوک» ساخته «علی حضرتی» که پیش از این به عنوان تهیه کننده در سینمای ایران فعال بوده، تازه ترین نمونه در باب سینمای روانشناسانه است که این روزها اکران آنلاین خود را تجربه می کند.
«صادق عبداللهی» که به عنوان فیلمنامه نویس و داستان نویس سابقه ای طولانی دارد، در اینجا سراغ قصه ای ساده و با شخصیت های محدود رفته و آن را در فضایی آرام روایت می کند. عبداللهی با توجه به فرم قصه، سراغ نوعی از روایت در بستر سایکودرام رفته و بیشتر زمان خود را صرف پرداخت سه شخصیت کلیدی آن (هدیه، هلیا و پارسا) کرده است. اما دقیقا فیلم از همین نقطه ضربه خورده و نویسنده شخصیت های تک بعدی و بی روحی را خلق کرده که به باور تماشاگران فیلم نمی نشیند!.
در پرده نخست فیلمنامه، قاعدتا باید با شخصیت ها و مساله شان آشنا شده و پی به بخشی از لایه های درونی شان ببریم اما این اتفاق رخ نداده و تنها با تیپ هایی نسبتا آشنا مواجه می شویم!. تیپ یک روانشناس، تیپ یک هنرمند نوازنده و در نهایت تیپ یک عاشق که قرار است فیلم با این مثلث پیش رفته و تماشاگر را با آنها و مشکلاتشان درگیر سازد!.
«هدیه» به واسطه گذشته ای که داشته و تقریبا تا آخر هم برای تماشاگر گنگ باقی می ماند، در جوانی همچنان درگیر مشکلات روحی ناشی از آن اتفاق ها بوده و تمایل به خودکشی در وجودش حس می شود. «هلیا» با توجه به شناخت عمیقی که از هدیه دارد، می خواهد که او را از خانه پدری دور کند و در این مسیر تنش های بسیار با هدیه دارد. با ورود «پارسا» به داستان و ازدواجش با هدیه، قصه وارد تازه ای می شود اما به واسطه انفعال شخصیت ها به نتیجه درستی ختم نمی شود. خلاءهای موجود در فیلمنامه، نویسنده را ناچار به تکرار یک سری موقعیت کرده بدون آن که درامی خلق شود!. این اتفاق اگر در یک درام اجتماعی متوسط الحال رخ می داد تا این حد آزاردهنده جلوه نمی کرد. اما مخاطب از درامی متکی بر جنبه های روانشناسانه انتظار ویژه ای داشته و با یک ذهنیت مشخص و صد البته صحیح پا به سالن سینما می گذارد. اما سازهای ناکوک به وضوح از فقدان قصه رنج برده و برای رساندن آن به زمان استاندارد یک فیلم سینمایی، چاره ای جز تکرار و کش دادن سکانس ها ندارد!.
خرده داستان قابل توجهی هم که وجود ندارد تا به کمک آن بتوان تماشاگر را سرگرم کرد. پس می ماند حضور گاه و بی گاه شخصیت ها در کافه ای روبروی خانه که اتفاقا جذاب و دلنشین هم از کار درآمده و بخش مهمی از آن به شخصیت کافه چی (با بازی شیرین و دوست داشتنی احمد عربانی کاریکاتوریست مشهور) بازمی گردد. هلیا با توجه به شغلش می توانست به شخصیتی جذاب و تماشاگرپسند تبدیل شده و نقشی کلیدی در نقب زدن به لایه های درونی هدیه ایفا کند. اما این اتفاق رخ نداده و او می توانست هر شغل دیگری به جز روانشناسی داشته باشد بی آن که لطمه ای به قصه وارد شود!. همان طور که نوازندگی چنگ توسط هدیه هم به بخشی از این شخصیت تبدیل نشده و تکه ای ولو کوچک از او را شکل نمی دهد.
حضرتی که پیش از «سازهای ناکوک» فیلمی هم در حوزه کودک و نوجوان با نام «اردک لی» ساخته و هنوز به نمایش درنیامده، در دکوپاژ فیلمنامه و بستن قاب ها سراغ سینمای هنری و نخبه گرای اروپا رفته و استفاده خوبی هم از رنگ در شکل بصری فیلم کرده است. در این بین نمی توان به «مسعود امینی تیرانی» هم در مقام مدیر فیلمبرداری، اشاره ای نکرد که با یک نورپردازی درخشان و ترکیب بندی درست رنگ ها جلوه بصری فوق العاده ای به «سازهای ناکوک» بخشیده و آن را به یکی از معدود نقاط قوت فیلم تبدیل کرده است.
فیلم هایی با شخصیت های محدود، بسیار متکی بر بازیگر بوده که ذره ای لغزش می تواند کلیت کار را تحت تاثیر قرار دهد. اتفاقی که در سازهای ناکوک رخ داده و بازی ضعیف بازیگرانش به یکی از پاشنه آشیل های فیلم تبدیل شده است!. «هنگامه قاضیانی» که در کارنامه اش نقش آفرینی های درخشان زیاد داشته، در نقش هلیا بازی سرد، خشک و بی رمقی را ارائه داده که تماشاگرانش را بهت زده می کند. «غزل شاکری» در نقش هدیه به مراتب وضع بهتری داشته و در بخش هایی از فیلم لحظات قابل تاملی در بازی اش دیده می شود. «حامد کمیلی» هم با توجه به شخصیت بلاتکلیف و پادرهوای پارسا، خنثی و بی تفاوت بوده و تنها نقش را به لحظ فیزیکی جلوی دوربین ایفا کرده است و بس!.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت سینما جریان در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.