• امروز : پنج شنبه - ۱۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
3
اختصاصی | نگاهی به فیلم «دشت خاموش»

«دشت خاموش» یا چراغی روشن برای سینمای ایران

  • کد خبر : 25311
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶
«دشت خاموش» یا چراغی روشن برای سینمای ایران
در ادامه نقد و بررسی فیلم های روز سینمای ایران، «ساقی سلیمانی» در یادداشتی برای سینما جریان، درباره فیلم «دشت خاموش» ساخته «احمد بهرامی» نوشته است. این فیلم تقدیر شده در جشنواره ونیز؛ اولین اکران داخلی خود را در سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار کرد.

اتفاق های مهم تصویری اثر:
در برخورد اول با فیلم؛ لایه لایه جذابیت های تصویری اثر خودنمایی می کند که در هماهنگی ویژه ای با اصل داستان، فرم روایت و زمان و مکان داستان است و هر چه پیش می رود قوام بیشتری یافته است. فیلمی سیاه و سفید که با صحنه ای آغاز می شود که اسب تورین بلاتار را به ذهن متبادر می کند و درست در دیالوگ های صحنه های اولیه ی پس از این فضاهایی یادآور سینمای «شهید ثالث»، و در انواع داستان گویی از نظر فرم به سادگی و البته شکوه ادبیات ساعدی، اما اتفاق های بسیار مهمی در تصویر افتاده است که شاید کم نظیر بود در فیلم های اخیر سینمای ایران.
فیلم های قدیمی اکثرا در فریم های چهار به سه و کادر چهارگوشی که در آن بازی در کلوزآپ هم خودش را بسیار با نمود بیشتری نشان می‌داد گرفته می شد تا اینکه پرده ها عریض تر شد و فریم و کادر به شانزده به نه و حالت مستطیلی تغییر یافت و البته جدا از کادر بازی بازیگران، مخصوصا آنها که به چهره تبدیل شده بودند کم کم افت کرد و مدتهاست از بازی های درخشان در کلوزآپ خبری نیست یا به قدری کم است که گویا نیست.
از اتفاق های خوب تصویری در «دشت خاموش» کادر ۴ به ۳ است و خوب خودش را نشان داده و با تصحیح رنگ و نور فیلم و فضایی که فیلم می خواهد بازسازی کند، طرح لوکیشن و پیدا کردن میزانسن درست کاملا هماهنگ است.
پیدا کردن میزانسن هم از آن اتفاق های خوب تصویری بود که تقریبا از آن فاصله داشتیم تا اینکه از دریچه ی دوربین «مسعود امینی تیرانی» و فیلم دشت خاموش شاهد آن بودیم. در این فیلم فرم روایت و نوع تصویربرداری و قصه چنان به هم وابسته اند و چنان از یکدیگر تاثیر درست پذیرفته اند که هر جا از دوربین حرف می زنیم گریزی به فرم روایت زده می شود.
«دشت خاموش» از چندین زاویه و از دید چندین شخصیت روایت می شود و دوربین هر بار گویا از گوشه ی دیگری به داستان سرک می کشد، حرکت آرام و نوع نزدیک شدن دوربین به شخصیت ها روایت جذابی را ایجاد می کند که شبیه خواندن یک قصه در عین آرامش و دقت است که بتوان به درک و فهم آن رسید و همین نوع حرکت منحصر به فرد دوربین در صحنه کشمکش و دعوا با آرامش از پشت دیوار آرام آرام سرک می کشد و در ۹۰ درصد فیلم با زاویه (آی لول) مخاطب را با شخصیت ها همراه می کند.
دوربین در صحنه های کنش و واکنش در اکثر اوقات بر روی نشان دادن واکنش مانور می دهد و این فرم های تصویری در عمق بخشیدن به مفاهیم نهفته در پشت این داستان ساده کمک می کند. این روایت در مرحله تصویر توان این را پیدا کرده که نمادپردازی های ویژه ای را رقم بزند.
یک کوره قدیمی آجرپزی در دشت نعمت آباد، یک جامعه انسانی از اقوام مختلف… به مواردی نمی توان اشاره کرد چون وابسته به تعریف بخشی از داستان است. استوانه ای آجری که بوی استبداد یا حتی مردسالاری می دهد.
آنچه مسلم است یک موقعیت سازی ساده اما ویژه اتفاق افتاده است که زمان و مکان و قومیت نمی شناسد بلکه وابسته به قوانین انسانی است. شاید از دلایل موفقیت های پی در پی فیلم در جشنواره های خارجی یکی همین باشد که در همه جای دنیا هم می تواند اتفاق بیافتد و درک شود.
در توصیفات تصویری؛ زیاده گویی رخ نداده اما به قدری معجز و سهل و ممتنع به واسطه تصویر و همینطور صدا به مفاهیم عمق داده شده است که این اشاره ها در این تکرار و قالب فرمی جاافتاده و قوام یافته است.
چند نمونه از این برخورد های شاعرانه و استعاری در طراحی:
یکی از اولین برخورهای مهم مخاطب با اثر و برای دریافت عمق یک مفهوم که به واسطه تصویر و صدا اتفاق می افتد، در همان صحنه های اولیه است، «لطف الله» با قالبی یخ از کنار تک تک اتاق ها عبور می کند و دستور «آقاخان» را با لحنی مشابه جلوی درهای مشابه ابلاغ می کند، وجه دراماتیک و البته برخورد شاعرانه استعاری وقتی است که جلوی در اتاق زن جوان یعنی «سرور» می رسد، تن صدایش را پایین می آورد و پیش از رسیدنش به جلوی در اتاق هم از کنار پنجره ای با طرحی از گل عبور می کند. این می توانست ساده ترین اما پیچیده ترین نوع برخورد سینمایی یک اثر با مفهومی داراماتیک باشد. از این نوع اتفاق ها در این فیلم بسیار رخ داده که کشف هر کدامشان مخاطب را به چندباره دیدن فیلم تشویق می کند.
آنچه از مرز قصه عبور می کند و به سینما تبدیل می شود با فرم درست و خاصی از روایت می تواند موفقیت یک اثر را تضمین کند.
در اغلب فیلم های سالهای اخیر اتفاق آزار دهنده این است که دوربین جای مشخص دارد و بازیگران از دید آن رد می شوند و قاب ها آزار دهنده است فیکس بودن قاب گاهی حتی دلیل منطقی ندارد، اما در این فیلم نه تنها عکس این اتفاق افتاده بلکه شخصیت دوربین با مخاطب به قدری نزدیک است که می شود با فیلم زندگی کرد و همذات پنداری بیشتری اتفاق می افتد، باورپذیری چند برابر می شود و ذات راوی سینمایی سوم شخص خودنمایی می کند، به قدری که حتی وقتی با زاویه «آقاخان» از بالا به کارگرها نگاه می کند می توان به شخصیت آقاخان نزدیک شد و از معدود دفعاتی که «لو انگل» است و از نگاه لطف الله به اتاق آقاخان آن بالا نگاه می کند می توان سیطره یکی را بر سرنوشت دیگری دید.
در تکرارهای جذاب روایت «دشت خاموش» ما به تک تک این اتاق ها می رویم و کنار سفره تک تک خانواده هایی که در «دشت خاموش» کارگری می کنند می نشینیم و در پایان هر سکانس داخل اتاق صحنه ای از استراحت بزرگ خانواده است که در فرم اجرایی به صحنه ای تکان دهنده تبدیل می شود. دراز به دراز و آرام ملحفه ای سفید که تا سر و صورت را هم می پوشاند.
پیش از این صحنه؛ درست بعد از غذا چای طلب می کنند و این چای همان چای نیمه کاره مانده و عقده شده از سکانس دیگری از این چرخه رنج آلوده حیات است بین افراد این سرزمین.
تصویر همان اندازه که به فیلمبرداری منحصر به فرد «تیرانی» وابسته بود، نشان از تسلط و دقت نظر ویژه کارگردان بر آنچه می خواست داشت و اگر به چفت و بست داستان و بازی و طراحی نور و تصویر و صدا و میزانسن و همه و همه دقت کنیم آنچه رخ داده است حاصل یک گروه ویژه و یک کارگردانی هوشمندانه است.
اما صداگذاری:
در فیلمی که مشخص است صداگذاری اهمیت خاصی دارد من آن چیزی را شاهد بودم که «عباس کیارستمی» برای صدا در فیلم مثال زده بود. حتما خیلی ها مصاحبه ایشان در مورد فیلم گزارش و نحوه صدابرداری آن را شنیده اند و دیده اند. آنجا استاد کیارستمی به آب شدن قند ته دهان موقع نوشیدن چای و اینکه این صدا هم برایش اهمیت دارد صحبت می کند. کات به فیلم «دشت خاموش»، «حسن مهدوی» صداگذار این فیلم است و حالا جدا از تمام موقعیت های صوتی خاص این فیلم که لوکیشن، رسیدن به آنها را ناگزیر می کرد، صحنه ای داریم از همان چای نوشیدن بعد از ناهار که «سرور» زن جوان فیلم، قندی در چای می‌زند و وقتی به فکر فرو رفته قند در حال آب شدن است، این صحنه آنقدر درست و خوب درآمده است که می توان با این مثال امتیاز ویژه دیگری به فیلم از منظر صدا و طراحی های صوتی داد.
شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی وقتی از قالب آنچه روی کاغذ می خوانیم قرار باشد به تصویر برود، انتخاب بازیگران و بازیگردانی و کارگردانی در سرنوشت شخصیت ها اثر مستقیم دارد. بدون شک با دیدن فیلم درباره شخصیت «فرخ نعمتی» و اینکه بسیار در نقش نشسته است صحبت خواهد شد و بدون شک من هم با این همسو هستم و فرخ نعمتی بازیگری بسیار توانا با صدا و سیمایی خاص و منحصر به فرد است که در نشان دادن روحیه استبدادی هم تجربه های موفق دیگری داشته است. همینطور بدون شک از راحتی بازیگران کمتر شناخته شده فیلم صحبت خواهد شد.
اما انتخاب «علی باقری» چقدر و چرا از منظر تحلیل من مهم است؟ علی باقری، «لطف الله» دشت خاموش اغلب در نقش های منفی ظاهر شده است اما ته چهره اش و مخصوصا صدایش می شد سرنوشت لطف الله را پیدا کرد، اما در فیلم روایاتی که از تکرارهای فرمی فیلم هستند قرار است لطف الله را در ابتدا جور دیگری معرفی کند و آن سابقه بازیگری در ذهن مخاطب هم می تواند مدتی سرگردانی ایجاد کند و پس از مشخص شدن تکلیف چند تن از شخصیت های وابسته به سرنوشت لطف الله در مواجهه لطف الله با آقا خان از چندین زاویه لطف الله را در قالب اصلی شخصیتی او می بینیم ، نمی شود از جنبه های مختلف و مبسوط توضیح داد چرا که وابسته به تعریف بخش های اصلی داستان است.
همین که پس از نوشتن هر بخش به اینجا می رسم خودش از توفیقات فیلم است که جملات معروف و آشنایی در فیلم بین های حرفه ای مرسوم است که در مورد برخی فیلم ها به یکدیگر می گویند : (نمیشه تعریف کرد باید ببینی، یا ببینش بعدا با هم حرف می زنیم در موردش)
فیلم همچون آغاز درخشانش پایان مشخصی هم داشت و در پایان فیلم و چند دقیقه پایانی طراحی نور و صدا اثری خاص بر کل فیلم دارد و گویی بخشی از آنچه دیده شد را در کثری از ثانیه دوباره در ذهن مخاطب مرور و بعد نقطه پایان و یا آجر آخر را می گذارد.
سعید بشیری تهیه کننده فیلم اخیرا در مصاحبه ای عنوان کرد: «می خواستم فیلم خوب بسازم» می خواهم بگویم یک تیم بسیار خوب نه تنها فیلم خوب که فیلم خیلی خوبی ساختند.

لینک کوتاه : https://cinemajaryan.ir/?p=25311

برچسب ها

مطالب مشابه

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • خوشحالیم که «سینما جریان» را انتخاب کرده‌اید.
  • دیدگاه های شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و یا به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نمی‌شود.

logo-samandehi