عنوان فیلم:
«نهنگ – The Whale» ساخته «دارن آرنوفسکی – Darren Aronofsky» بر اساس رمانی با همین نام از ساموئل دی هانتر.
بازیگران:
برندن فریزر، هانگ چائو، سیدنی سینک
خلاصه فیلم:
چارلی یک استاد ادبیات انگلیسی منزوی و چاق از طریق دوره های آنلاین نویسندگی (با وب کم خاموش) تدریس می کند، دچار انزوای عصبی و پرخوری مفرط و بیماری قلبی ناشی از چاقی است که با پرستارش -هانگ- زندگی و در صدد ارتباط با تنها دخترش -سیدنی سینک- که سالها پیش رهایش کرده بر می آید…
دارن آرونوفسکی شش سال بعد از ساخت فیلم Mother با ساخت The Whale به سینما بازگشت، فیلمی با همین عنوان نوشته «ساموئل دی هانتر»؛ تلاش چارلی چاق برای آشتی با دخترش را دنبال میکند. موضوعی پیچیده و ظریف که همه چیز را برای مراسم اسکار مهیا کرد آنهم با اتکا بر شخصیت های غیر معمول «دارن آرونوفسکی».
مانند هر فیلم بلند مقتبس از نمایشنامه ها، چالش اصلی این فیلم نوع فیلمبرداری از صحنه ها بود. در برخی از جنبههای فیلم، نهنگ نمی توانست از این چالشها اجتناب کند. نوع گنجاندن دیالوگهای پرمخاطب و اغلب طولانی به ویژه در شروع فیلم، این سطح کارگردانی را در قاب فیلمبرداری سخت مینماید.
درواقع آرونوفسکی می تواند یک اثر سینمایی صرفاً موفق را بسازد و آن را در تمامی ابعاد گسترش دهد همانند کاری که «فلورین زلر – Florien zeller» هم هنگام اقتباس فیلم «پدر» انجام داد. یعنی فیلمساز از فضایی منحصر به فرد به عنوان یک چالش بهره می گیرد و با بازی با این فضاها ذهن و دیدگاه ما را هدایت می کند.
زمانی که اتاق محل زندگی چارلی به ما نشان داده می شود دوربین با عبور از یک راهروی تنگ و تاریک روی قهرمان بسته می شود. مانند فیلم «انزجار – Repulsion» رومن پولانسکی، در این لحظات فیلمساز با تمام دانشی که دارد ما را دچار یک نوع کلاستروفوبیا (تنگنا هراسی) می کند. او غول پیکر بودن شخصیت خود را با کوچکی و تنگی خانه روبرو می کند. نور کم و اضطراب آور این مارپیچهای جهنمی، تداعیکننده فیلم «مادر – Mother» است. یک پیچ و خم ذهنی بدون هیچ راه فرار. برای استفاده بهتر از بعد سینمایی این اقتباس ،کارگردان از حضور Rob simensen نیز بهره وافری می برد. آهنگسازی که با رونمایی از موسیقی متن ظریفش هرگز به اصل روایت هجوم نمی برد و به بیننده اجازه میدهد تا احساساتش را در سکانس های مهم بروز دهد و از آن لذت ببرد. همکاری موفقیت آمیزی که به ما یادآوری میکند، دارن آرونوفسکی چقدر می تواند مستعد ارائه یک نوع سینمای موزیکال قوی باشد.
صدابرداری فوقالعادهای که حتی می توانید صدای خس خس تنفس های چارلی را بشنوید. صدای جویدن و بلعیدن او سکوت خانه را بر هم میریزد، نوای باران در فضای باز، گاهی عملا جای موسیقی متن را پر میکند
و به این جهت «نهنگ – The Whale» ابعادی بصری و صوتی را از یک نوع پوسیدگی اجتناب ناپذیر و نا امیدکننده به ما ارائه می کند.
اگر «دارن آرنوفسکی – Darren Aronofsky» اغلب بخاطر تولید سینمایی بیش از حد تئوریک و بی جسم مورد انتقاد قرار گرفته، با فیلم «نهنگ – The Whale» پاسخی واضح ارائه میکند و جنبه ای غیر منتظره از هنر خود در برخورد با احساسات انسانی آشکار میسازد. در مورد کارگردان سخت است که شکل خاصی از رضایت مندی در بازنمایی بیماری و زوال دیده نشود. لحن بلند و طولانی فیلم باعث فوران احساسات بر روی پرده می شود و موجب میشود که این درام روانشناختی البته به دور از سبک بدبینانه و پیچیده آرونوفسکی، یک نوع رقت انگیزی خاصی را بر مخاطبان ایجاد کند.
ولی شاید یکی از نقاط قوت فیلم بازی منحصر بفرد «براندن فریزر – Brendan Fraser» باشد. بازی ناب و ساده لوحانه او براحتی تمام افراط و تفریط های کارکتر را بازنمایی میکند. شخصیتی پر هرج و مرج و غم انگیز. او آنچنان به زیبایی این شخصیت را به ما نشان میدهد که به سختی میتوان فرد دیگری را جایگزینش کرد. فریزر همچنین میتواند تکیه ای ویژه بر همبازی مکملش «هونگ چائو – Hong Chau» بزند. چنانکه برخی از تکان دهنده ترین سکانس های فیلم را زنده میکند.
«سادی سینک – Sadie Sink» نیز کاملا مظهر نوجوانی است که ظلم بی حد و حصر ظاهری او میتواند مبدل به شخصیتی عینی در اطرافمان گردد. اما بیش از هر چیز این قهرمان غیر معمول به واسطه در حاشیه رانده شدنش توسط شاگردان و از کادر خارج شدنش مجذوب کارگردان شده. او حتی از افراط در بیمهریها هراس ندارد. مردی که برایش صداقت در رابطه با هنر، بر تمام تحلیل های فکری غلبه دارد، مردی در مواجهه با بدترين ها قادر به خوب بودن است.
همین افراط هاست که نهنگ را بسیار تاثیرگذار تر از آنچه که هست به ما نشان میدهد.
دارن آرونوفسکی همیشه بین غم و امید سرگردان است و همین سرگردانی، او را به ساختن کاری سازش ناپذیر و سخت ترغیب می سازد.
Clément Costa. 8 mars 2023. écranlarge