• امروز : پنج شنبه - ۱۳ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 2 May - 2024
3
نگاهی به انیمیشن «پسر دلفینی»

پسری در جستجوی مادر

  • کد خبر : 25793
  • ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۲
پسری در جستجوی مادر
سینما جریان | انیمیشن سینمایی «پسر دلفینی» از نظر ساختار و طراحی و کارگردانی در سطح بهترین انیمیشن‌های جهانی است.

انیمیشن آنگاه به مقصد رسیده است که خارج از مرزهای کشورِ تولید کننده به فروش برسد. در ابتدا به نظر میرسد که این گزاره محدود کننده کارکردهای انیمیشن به حوزه اقتصاد است. اما آنکه نیک بنگرد، ورای این را خواهد یافت. کارکردهای فرهنگی برای انیمیشن در گروی “فروش کالای فرهنگی” است. به بیان ساده تر، محصول فرهنگی موثر نمی افتد، مگر آنکه مخاطب برای شنیدن حرف تو (دیدن فیلم تو) پول پرداخت کند. و “پسر دلفینی” به این مقام رسیده است.
این فیلم از نظر کارگردانیِ فنی، کانسبت تصویری، ایده اصلی، طراحی شخصیت و فضا، ریگ و انیمیت، در کلاس بهترین فیلمهای انیمیشنی جهان قرار دارد. دیگر انیمیشنهای ایرانی ده سال اخیر نیز همین گونه بوده است. فیلمنامه آن هم از منظر “طراحی داستان و پیرنگ” عالی است. دکوپاژ سکانسها نیز به صورت مستقل، بی نقص است. به جز چند مورد کوچک. اما شیوه روایت و “چینش پیرنگ” مسیر اشتباهی را طی کرده است. پیرنگ اصلی گم شده و مخاطب در میان پیرنگهای فرعی سرگردان می شود.
اگر قهرمان را پسر دلفینی و پیرنگ را پیدا کردن مادر بدانیم، باید منتظر کشمکشهای پسردلفینی در مسیر یافتن مادر باشیم. کشمکشهایی که موجب رشد شخصیت و آموختن میشود. درحالی که پسر دلفینی با قلاب دختران بیبیزار و با کمترین هزینه و سختی به جزیره و مادرش میرسد. او حتی به اندازهی ناخدا سلیمان هم سختی نمیکشد. کش مکش اصلی داستان درباره آلودگی دریاست و قهرمان اصلی مادر است. غربیه نیز به عنوان آنتیگونیست، مزاحمتی برای پسر دلفینی ندارد. حتی به او کمک میکند. هدف آنتگونیست در ضدیت با تمیزی دریا قرار دارد. در خلال فیلم هم، تنها موردی که به وضوح جواب دارد، همان آلودگیِ دریاست. لذا و بر این اساس میتوان گفت، پیرنگ اصلی “نجات” دریا از آلودگی است نه “پیداکردن مادر”. پیدا کردن پاد زهر، خرید لنج، شکست دادن اختاپوس و پیدا کردن مادر، پیرنگهای فرعی داستان هستند. این فیلم باید پس رونمایی از سقوط، یک راست به “جزیرهی سرخ” میرفت. همانجایی که “بیبیزار” و “دختران نیجا” (نام دختران نینجا را من روی آنها گذاشتم) در تلاش برای نجات دریا بودند. یا دست کم در یک مونتاژ موازی داستان جزیره و جستجوی مادر را به یکدیگر می رساند.
در این اثر، غفلت از پیرنگ اصلی جایگزین شدنِ گزاف “یافتن مادر”، آن سوال همیشگی دربارهی “سرنوشت مادرِ قهرمان” را بیجواب گذاشت. مثل سرونوشت مادرِ چوبین، مادرِهاچ زنبور عسل و خیلیهای دیگر. البته برای مثالهایی که زدم، رد پای ممیزیهای دهه شصست در میان است. چیزی که درباره پسر دلفینی هم به نظر میرسد به شکل دیگری اعمال شده و انتهای چندین پلان قیچی خورده است. پلان نجات مادر توسط ناخدا مرواید (ناخدا سلیمان) و شکست اختاپوس مهمترینِ سکانسهایی بود که انتهای آنها با پرش تصویری همراه بود.
می‌شود به نکات دیگری هم اشاره کرد. مثل اینکه پسر دلفینی، گردنبد مادرش را گم می کند اما اصلا متوجه گم شدن آن نمی شود! یا اینکه موسیقی مخاطب کودک را وادار به دست زدن و ریتم گرفتن نمیکرد. اما همه اینها قابل چشم پوشی است. به سه دلیل. دلیل اول همان است که در ابتدا گفتم. و دوم تعداد افراد دخیل در پروژه! آنچه هنگام تماشای تیراژ پایانی از آن مطمئن میشویم. اگر پیکسار را به عنوان استانداردِ تولید انیمیشن سینمایی در نظر بگیریم، در تولید هر انیمیشن حدود ۶۰۰ نفر را مشارکت میدهند. از ۱۲۰۰ کارمند ثابت و سازوکار عریض و طویل آن بگذریم. اما پسر دلفینی، با تکرار اسم یک نفر در چندین بخش نشان میداد که تیم تولید کنندهی این فیلم از ۱۰۰ نفر تجاوز نمیکنند. این تلاش جای خدا قوت و تعظیم دارد. و دوم طول زمان تولید است. انیمیشن های ایرانی، همین هایی که در این چند سال تولید شده است، طی سه سال تولید می شوند در حالی که استاندارد جهانی آن چهار سال است. این موضوع که اصلاح آن به حامیان تولید انیمیشن باز میگردد می توانند کیفیت و کمیت آثار سینمایی انیمیشن ایران را جهش دهد.
شبیه آنچه برای استودیو اسکای فریم اتفاق افتاد، می تواند برای دست کم ده استودیو ایرانیِ دیگر اتفاق افتد. محمد امین همدانی و محمد خیراندیش کم نظیرند، اما بینظیر نیستند. همین حالا که دارم اینها را مینویسم نام دهها نفر از جامعه انیمیشن ایران جلوی چشمانم رد میشود که میتوانند همین راه را طی کنند. کشور ایران از مقطع هنرستان تا دکتری انیمیشن را پوشش میدهد. کلاسهای آزاد، دسترسی به انواع نرمافزار و جامعه جوان را، به عنوان فنورزهای این صنعت، اضافهی فرصتها تولید انیمیشن ایران کنید. آنچه کم است، سازمانهای حامی همچون مرکز گسترش سینمایی مستند و تجربی و مدیرانی مانند احسان محمد حسنی است. کسی که با یک سازوکار درست، امکان فعالیت و رشد تیم همدانی را فراهم کرد. مرادم از سازوکار، متن جداگانهای میطلبد که هم اکنون از حوصله این متن خارج است.

لینک کوتاه : https://cinemajaryan.ir/?p=25793

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • خوشحالیم که «سینما جریان» را انتخاب کرده‌اید.
  • دیدگاه های شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا و یا به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نمی‌شود.

logo-samandehi