افشین هاشمی در دومین تجربه ساخت سریال نمایش خانگی بعد از «شبکه مخفی زنان»، به سراغ داستانی عاشقانه رفته که درونمایههای طنز سیاسی دارد و سعی کرده تِم عدالتخواهی و نقد اجتماعی را نیز در آن تعبیه و طراحی کند. اتفاقی که علاوه بر هاشمی به دو نویسنده جوان آن آریان گلصورت و پویا نبی نیز وابسته بوده است.
گلصورت و نبی، تجربیات تحلیل و نقد سینمایی خود به عنوان منتقد سینما را به درون این اثر انتقال دادند و تعمق و غیرسطحیبودن «داوینچیز» بدون شک، ماحصل نگارش فیلمنامه این دو نفر و سالها تماشا و تحلیل فیلم و سریال ایرانی و خارجی بوده که در این اثر بروز و ظهور پیدا کرده است.
«داوینچیز» به هیچ وجه به مانند برخی سریالها و فیلمهای این سالهای سینمای ایران لوده و هجو نیست و سعی کرده در کنار کمدی و فانتزی شیرین خود، برخی مناسبات سیاسی و اجتماعی روز کشور را به بوته نقد بکشاند و از این نظر، زبان تند و تیزی در نگارش فیلمنامه آن نهفته که اگرچه میتواند باعث توجه اقشار مختلف جامعه شود، اما از سوی دیگر نیز احتمال سانسور یا توقیف آن وجود دارد.
ساختار روایی سریال، ساختاری کلاسیک دارد که در آن کلیشههای روایی و داستانی به وفور قابل مشاهده است به طوریکه در بسیاری از لحظات، سرنوشت رویدادها و کاراکترها قابل پیشبینی است با این وجود، سازندگان اثر توانستند اثری به اندازه و همراهکننده تولید کنند که به نظر میرسد در همین قسمت اول قلاب خود برای تماشاگر را انداخته و با پایان کنجکاوبرانگیزش، انتظار مخاطبان را برای تماشای قسمت دوم آن فراهم کرده است.
کنجکاوبرانگیزی «داوینچیز» از تیتراژ خلاقانه آن شروع میشود و تا انتخاب بازیگران و اجرا و قصه آن پیش رفته است. حضور سیما تیرانداز در کنار سام درخشانی که از نظر سن و سال و تجربهکاری قابل قیاس نبودند از دیگر نکات پرریسک و جذاب این سریال است که در قسمت نخست نشان داده بده بستانهای خوبی بین این دو برقرار شده و باورپذیری ارتباط آن تاحدزیادی ممکن شده است. قصه و پلات کلی سریال نیز به سمت تعلیق و ماجراجویی پیش میرود و برخلاف آثار مشابه درجا نمیزند و زیادهگویی نمیکند، فضای رمزآلود و کنجکاوبرانگیز تابلوی آخر قسمت اول این عطش و ماجراجویی را به شدت تشدید کرده است.
«داوینچیز» همانند دیگر آثار کارگردانی شده افشین هاشمی و با توجه به سابقه تئاتری وی، فضایی بسته و به اصطلاح تئاتری دارد و بیشتر لوکیشنها در فضای خانه، موزه و نمای بسته شخصیتها میگذرد تا به خوبی صبغه تئاتری هاشمی در این اثر مشخص شود.
یکی دیگر از امتیازات «داوینچیز» مربوط به شخصیتپردازی کار میشود جاییکه به نظر میرسد جزئیات برای هاشمی و گروه نویسندهاش بسیار پراهمیت بوده، چرا که کاراکترهای فرعی قسمت اول که مدت کوتاهی نیز در سریال حضور داشتند بسیار جذاب و تاثیرگذار از آب درآمدند. از دختر بلاگری که با یک مسئول و آقازاده قصد ازدواج دارد تا همسایه متفاوتیکه لباس و شمایل عجیبی دارد و از نوازندگی و سروصدای همسایه روبرویی گله میکند.
در پایان و تماشای قسمت نخست سریال «داوینچیز» باید گفت، میتوان در انتظار سریالی نشست که هم قصهگو و ماجراجو است و هم قصد دارد سطحی و لوده نباشد و دردی از مردم را بازگو کند و مناسبات سیاسی و اجتماعی جامعه امروز را به لحنی ساده و شیرین بیان کند. درکل، باید گفت در بحبوحه آثار طنز سخیف، تجاری و یکبار مصرف، «داوینچیز» اتفاق خوبی است که باید قدر آن را دانست و به آن توجه کرد.