اقتصاد آنقدر مبحث پیچیدهای است که در عالم تصویر به سادگی نمیشود به سراغش رفت ولی وقتی انتشار اخبار مربوط به فساد به بخشی از روزمرگی تبدیل شده و خیلیها مدام در حال بررسی بازار بورس و رمزارزها هستند تا از سرمایه زندگیشان مراقبت کند، روایتهای مربوط به دنیای تجارت چندان هم دور از دسترس به نظر نمیرسد. بنابراین بد نیست که مروری داشته باشیم بر فیلمها و سریالهایی که با سرک کشیدن به وال استریت، تصویری متفاوت از پشت پرده دنیای سرمایه و بازار ترسیم کردهاند.
وال استریت (۱۹۸۷) / Wall Street
الیور استون یک دوره طلایی در کارنامهاش دارد (اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه نود) که با درامهای منتقدانهاش نسبت به سیاستهای آمریکایی، بین عام و خاص با استقبال مواجه میشود؛ حالا اینکه در بازنگری، رویکرد سیاسی و سلیقه سینمایی استون هنوز تا چه میزان محلی از اعراب دارد، بحث دیگری است. یکی از فیلمهای کلیدی آن دوران، «وال استریت» است که تبدیل شد به کهنالگویی بصری برای نمایش وال استریت و بانکدارهای کتوشلواری. تا جایی که هم خود اهالی وال استریت و هم فیلمسازان بهعنوان یک مرجع بصری و روایی بارها به «وال استریت» استون نگاه کردهاند و شخصیت گوردن گکو با نقشآفرینی مایکل داگلاس نیز در تاریخ سینما ماندگار شده است؛ تجسم میل سیریناپذیر طمع.
بزرگتر از آنکه ورشکست شود (۲۰۰۹) / Too Big to Fall
سالها قبل از اینکه بازی سرویسهای استریم به راه بیفتد و تلویزیون فراتر از آلترناتیو به رقیب جدی سالنهای سینما تبدیل شود، شبکه اچبیاو رویهای را برای ساخت تلهفیلمهای درست و حسابی دنبال میکرد و معمولا هم سمت موضوعات سیاسی میرفت. یکی از محصولات شاخص اچبیاو «بزرگتر از آنکه ورشکست شود» بر اساس یک کتاب غیرداستانی مشهور با همین نام ساخته شد و در مراسم امی و گلدن گلوب نامزدیهای متعددی را کسب کرد.
داستان در سال ۲۰۰۸ اتفاق میافتد و به بحران مالی بزرگ میان وزارت خزانهداری، بانک مرکزی و بانکها و صندوقهای سرمایهگذاری میپردازد که اگر اهل مطالعه در زمینه اقتصاد باشید، میدانید یکی از پیامدهای جدی و بحثبرانگیز بعد از رکورد اقتصادی آمریکا در سالهای بعد از جنگ خاورمیانه بود؛ اگر هم نه که با تماشای فیلم تا حدود زیادی در جریان قرار میگیرید. فیلمنامه را پیتر گولد (همکار وینس گلیگان در تولید سریال «بهتره با ساول تماس بگیری») نوشته و جزو آخرین تجربیات کارگردانی کرتیس هنسن است که معمولا بابت ساختن «محرمانه لسآنجلس» به یاد آورده میشود. بعد از تماشای «بزرگتر از آنکه ورشکست شود» میشود درباره تاثیراتش روی فیلمهایی حرف زد که سالهای بعد درباره مسائل اقتصادی ساخته شدند.
توطئه داخلی (۲۰۱۰) / Inside Job
یکی از مهمترین مستندهای هزاره جدید که خیلی از مخاطبان عادی را هم میخکوب خودش کرد، چرا که قرائتی متفاوت و تا حدود زیادی افشاگرانه از چگونگی وقوع بحران اقتصادی آمریکا در سال ۲۰۰۸ ارائه میدهد؛ کسانی که سعی کردند از آب گلآلود ماهی بگیرند و به قیمت نابود کردن زندگی مردم، صندوقهای خود را پر از پول نگه دارند. چارلز فرگوسن در روایت خودش ادعا میکند که کمکها و تقلبهای پنهانی که به نوعی ربط پیدا میکرد به دولت و ثروتمندان بانفوذ، باعث شد تا کلهگندههای وال استریت سر پا بمانند. چنین ادعایی به زمان خودش تکاندهنده بود، مخصوصا برای مردمی که هنوز از وضعیت عصبانی و شاکی بودند. اما یک دهه بعد، تقریبا همه میدانستند که بازار چطور کار میکند و هیچ رحمی در کار نیست. «توطئه داخلی» در جشنواره کن سال ۲۰۱۰ به نمایش در آمد و برنده جایزه اسکار هم شد.
مارجین کال (۲۰۱۱) / Margin Call
بحران مالی سال ۲۰۰۸ به اندازهای مهم و عمیق بود که نه تنها صحنه سیاست و اقتصاد را در سالهای بعدی تحت تاثیر قرار داد (مهمترین نمودش جنبش «تسخیر وال استریت» بود) بلکه به دنیای سینما و سرگرمی هم راه خود را باز کرد. آثاری که به شکلهای مختلف بحران سال ۲۰۰۸ را روایت کردهاند، کم نیستند. از جمله «مارجین کال» که نمونهای متفاوت به حساب میآید. چند ساعت مانده به شروع طوفان، سران یک موسسه مالی بزرگ متوجه قضیه شدهاند و باید در قبال بحران پیشرو تصمیمات سخت و اساسی را بگیرند تا کشتیشان غرق نشود. جدای از بحثهای تخصصی اقتصادی و ستارگانی که فرصت پیدا کردهاند برای نمایش قدرت بازیگری خود، «مارجین کال» با خلق تصویری جذاب و نفسگیر از مفهوم مدیریت بحران، تماشاگران خود را درگیر میکند.
گرگ وال استریت (۲۰۱۳) / The Wolf of Wall Street
یکی از محبوبترین فیلمهای هزاره جدید که بیش از تمام ساختههای مارتین اسکورسیزی در فرهنگ عامه جا باز کرده. ماجرا بر اساس سرگذشت واقعی جردن بلفورت بدنام ساخته شده که سالها قبل در وال استریت پول پارو میکرد و البته مردم بیچاره را به خاک سیاه مینشاند.
با اینکه «گرگ وال استریت» مثل تمام فیلمهای اسکورسیزی روی شخصیتی تمرکز دارد که از شدت افراط خودش را به باد فنا میدهد، تصویری بامزه، جذاب و تکاندهنده را از زندگی بانکدارهای کتوشلوارپوش وال استریتی ترسیم میکند. مشکل اینجاست که اکثر مخاطبان فیلم مثل خود بلفورت بخش بامزه و جذاب ماجرا به جنبههای تکاندهندهاش ترجیح میدهند و احتمالا برخلاف نیت سازندگان، «گرگ وال استریت» تبدیل میشود به اثری الهامبخش برای کسانی که از گوسفند بودن خسته شداند و ترجیح میدهند تا نقش گرگ را با بازی کنند. نمونهاش تکرار استفاده از ایده فروختن خودکار در پایان فیلم است که تبدیل شده به یکی از ترفندهای آموزشی رایج در بازار!
رکود بزرگ (۲۰۱۵) / The Big Short
آدام مککی سالها مشغول نوشتن و کارگردانی کمدیهای عامهپسند بود و کمتر جدی گرفته میشد. اما «رکود بزرگ» فرصتی را فراهم کرد تا نه فقط خودش را از نو به هالیوود معرفی کند بلکه شیوه تازهای را برای اقتباس از متون غیرداستانی جا بیندازد؛ درست مثل شخصیتهای فیلم که به قول خودشان روی سقوط اقتصاد آمریکا شرط بستهاند. فیلم بر اساس کتاب مایکل لوئیس استاد تالیف ناداستانهای پر از آمار و ارقام ساخته شده و برخلاف اقتباسهای دیگر از نوشتههایش، مانند «مانیبال»، اینجا تلاشی برای خلق یک درام مالوف صورت نگرفته و مککی همان الگوی ناداستان لوئیس را به رادیکالترین شکل ممکن به زبان سینما ترجمه کرده.
در سال ۲۰۰۸ بحران مالی بزرگ در بازار مسکن اقتصاد آمریکا را تا مرز ویرانی پیش میبرد اما چند نفر زودتر از بقیه و به شیوههای مختلف با تحلیل دادههای آماری متوجه فاجعه میشوند. فیلم پر است از اصطلاحات تخصصی و مککی سعی کرده به بامزهترین و سادهترین شکل ممکن همه چیز را به تماشاگر توضیح دهد. بنابراین هر جا که لازم باشد، ستارهای معروف جلوی دوربین میآید، دیوار چهارم را میشکند و قضیه را با مثالهای عامیانه شرح میدهد.
میلیاردرها (۲۰۲۳-۲۰۱۶) / Billions
یکی از محبوبترین سریالهای چند سال اخیر که اگر از شبکه یا سرویس استریم قدرتمندتری پخش میشد و بدشانس نبود که به پست رقبای سرسخت بخورد، حتما بیشتر از اینها به چشم میآمد. البته فصل آخر سریال هم که میتوانست حسن ختام ماجرا و فرصتی برای درخشش باشد، ضعیف از کار در آمد و خورد به دوران اعتصاب. «میلیونرها» در اصل دست گذاشته روی بحث فساد مالی و دستهای پنهان در صندوقهای سرمایهگذاری.
سریال به طور مستقیم فرد یا پرونده خاصی را نشانه نمیرود اما خط داستان اصلی و حتی فرعیها عموما برگرفته از نمونههای واقعی و پرسروصدا در بحث فساد مالی است. به بیان ساده، با موش و گربهبازی میان یک دادستان (پل جیاماتی) و یک سرمایهدار (دنیل لوئیس) مواجه هستیم و این وسط طی هفت فصل اطلاعات جالبی را درباره بازیهای اقتصادی و ناگفتههای وال استریت کسب میکنیم. ضمنا اندرو راس سورکین که «بزرگتر از آنکه ورشکست شود» بر اساس کتابش ساخته شده بود، یکی از خالقان این سریال است.
استارتاپ (۲۰۱۸-۲۰۱۶) / Startup
بعید است که اسم سرویس استریم کرکل (Crackle) به گوشتان خورده باشد؛ یک ویاُدی کوچک و جمعوجور که شاید مهمترین محصولش همین سریال «استارتاپ» باشد که تازه آن هم چند سال بعد و به واسطه انتشار بر روی نتفلیکس دیده شده! این سریال بینام و نشان که در میان سازندگانش چهره شاخصی دیده نمیشود و مهمترین ستارهاش هم مارتین فریمن است، داستان سه تا جوان را روایت میکند که وارد حوزه ارز دیجیتال میشوند تا قبل از آنکه دست زیاد شود، پول پارو کنند.
یک بانکدار بدبخت با یک خلافکار و هکر همدست میشوند تا برای پولشویی و تسهیل کارهای خلاف رمزارز درست کنند و بعد کار به جاهای باریک میکشد. با وجود اینکه «استارتاپ» یک تکنوتریلر جذاب و درگیرکننده است، همه چیز در زمان ساخت و نمایش ضدش عمل کرده. سال ۲۰۱۶ مثل الان کسی از بیتکوین، رمزارز و این حرفها شناخت نداشت و سرویس پخشکننده سریال هم چندان قدرتمند نبود. تا جایی که بعد از سه فصل دیگر انگیزهای برای ادامه کار نداشتند. اما بعدا «استارتاپ» آمد روی نتفلیکس و مثل بمب صدا کرد؛ تا حدی که خیلی جدی تولید فصل چهارم سریال هم برگشت به گزینههای روی میز.
دوشنبه سیاه (۲۰۲۱-۲۰۱۹) / Black Monday
منظور از «دوشنبه سیاه» ۱۹ اکتبر در سال ۱۹۸۷ است که بازار بورس آمریکا بزرگترین سقوط ارزش سهام در تاریخ خود را تجربه کرد و وال استریت (و البته تمام دنیا) در شوک فرو رفت. حالا همین شده سوژه سریال شبکه شوتایم. با اینکه دیوید کسپ و جردن کاهان خالقان سریال هستند، سر خط ماجرا میرسد به ست روگن و اون گلدبرگ و استودیوی معروفشان «پل بی». روگن و گلدبرگ علاوه بر حضور در مقام تهیهکنندگان اجرایی سریال، اپیزود پایلوت را هم کارگردانی کردهاند.
«دوشنبه سیاه» مشابه کاری که قبلا سریالهایی چون «اداره» انجام داده بودند، یعنی پیدا کردن کمدی در دل روزمرگیهای محیط کار، دنبال موقعیتهای طنزآمیر وسط هیاهوهای معمول وال استریت و دعواها بر سر میلیونها دلار است. مشکل اینجاست که فضای سریال و شوخیهایش با تصویر معمول هالیوود از وال استریت، خیلی هم جذاب و بکر از کار درنیامده، هرچند که به هیچ وجه نمیشود نقشآفرینی متفاوت دان چیدل را نادیده گرفت.
سرمایه در قرن ۲۱ (۲۰۲۰) / Capital in the 21st Century
توما پیکتی اقتصاددان فرانسوی حدود یک دهه قبل با انتشار کتاب «سرمایه در قرن بیستویک» سروصدای زیادی به راه انداخت. کتاب یک نظریه تکاندهنده را مطرح میکرد: دنیا در هزاره جدید دارد به دورانی برمیگردد که اختلاف طبقانی افسارگسیخته اواخر قرن هجدم، موجب پیدایش جنبشهای مارکسیستی و سقوط ساختارهای سیاسی شد. چرا؟ به دلیل اینکه ناکارآمدی سیستم مالیاتی در جهان مدرن باعث شده که سود سرمایه از نرخ رشد کلی اقتصاد بیشتر شود و میزان انباشت سرمایه در یک طبقه خاص افزایش پیدا کند.
به عبارت سادهتر، پولدارها مدام پولدارتر و ثروت از دست بقیه مردم خارج شود. پیکتی این نظریه را در قالب یک کتاب هفتصد صفحهای و به واسطه محاسبات و نمودارهای متعدد بیان کرده و البته واکنشهای ضدونقیضی هم به دنبال داشته. چند سال بعد جاستین پمبرتون تصمیم گرفت که با کمک خود مولف کتاب، مستند «سرمایه در قرن ۲۱» را بسازد که همان نظریه و استدلالها را به صورتی فشرده و همهفهم بیان میکند. اهمیت مستند در پرداخت و بسط همین ایده است و به راحتی میتواند طیف گستردهای از مخاطبانش را به فکر فرو ببرد و نشان بدهد که احتمالا ریشه بخش عمدهای از مشکلات جهان امروز کجاست.